مصاحبه با زنی که 'ازدواج موقت'' کرد
چطور شد قبول کردی ازدواج موقت بکنی؟
چند سال قبل بود. مدت زیادی از طلاقم میگذشت و تنهایی اذیتم میکرد. یکی از آشناها کسی را برای این کار پیشنهاد داد که اول به شدت رد کردم. بعد که با اصرار دوستم ایشان را دیدم، نظرم عوض شد. طرف خیلی مقید به محرمات و این حرفها بود و از همان اول حرفش این بود که اگر بخواهیم ارتباطی داشته باشیم باید حلال باشد. خیلی اهل احکام و دین بود و من هم گفتم چه بهتر. اینطوری راحتتر بود.
راحتتر از چه نظر؟
اگر بخواهی با کسی باشی،
اگر بخواهی بیرون بروی و رابطهای داشته باشی، این تنها راه است. من به عنوان یک زن میخواستم خلاف شرع نکنم و کسی هم نتواند چیزی بگوید. اینطور، هم هر دو طرف راضیاند و هم رابطهشان ثبت میشود؛ هرچند که یک جور ازدواج نیم بند است. طرف مقابل به عنوان شوهر به درد نمیخورد ولی خب در بعضی زمینهها چرا؛ از نظر مالی ممکن است کمک خرج باشد، از نظر عاطفی و اینکه به عنوان زن بخواهی به سفر بروی و کسی را داشته باشی که حرفت را بزنی.
این ازدواج موقت چقدر طول کشید؟
مدتی بود که هی به دعوا و مرافعه ختم میشد اما دوباره برمیگشتیم. آخرین قرار 4ساله بود که البته تمام نشد.
چرا؟
کلا آدم یکدندهای بود. جدا از اینکه از نظر مالی وضع مناسبی داشت و انصافا خیلی هم کمک میکرد، دوست داشت این رابطه را علنی کند و مثلا به خانه من هم رفت و آمد داشته باشد. اما من نمیخواستم بیاید. من دختر دارم و نمیخواستم دخترم این چیزها را بداند. دختر بالاخره بزرگ میشود و خوب نیست که از اول با این مسائل بار بیاید.
یعنی دخترت نمیدانست که ازدواج موقت کردهای؟
نه، نمیخواستم بداند. الان هم نمیداند.
همسر فعلیات چطور؟
این هم میگوید مجردم و کسی از خانوادهام خبر ندارد. بعضی وقتها فکر میکنم زن دارد و به من نمیگوید.
اگر خودت همسر دائمی کسی بودی و میفهمیدی شوهرت ازدواج موقت کرده چه احساسی داشتی؟
خیلی به من بر میخورد. اما اگر زن بتواند از همه نظر شوهرش را تأمین کند و زندگی خوشی داشته باشند، مرد زن دیگری نمیگیرد. اگر مرد زندار دنبال ازدواج موقت باشد، یعنی ازدواج او مشکل دارد.
اگر الان کسی به تو پیشنهاد ازدواج دائم بکند، قبول میکنی؟
اگر شرایط مناسب باشد و مناسب همدیگر باشیم حتما قبول میکنم.
همین فردی که حالا شوهر موقت توست؟
قبول میکنم. شوهرم است. دوستش دارم اما سنش از من کمتر است. میگوید میخواهم زن بگیرم و زنم باید کوچکتر از خودم باشد. گفتم با من ازدواج کن. ما که مشکلی نداریم و دردسرهای ازدواج با دختر کم سن و سال را هم ندارم اما قبول نکرد.
چرا؟
چون این رابطه، یک رابطه شاد است و دغدغههای زندگی مشترک را ندارد. مسئله آینده و خرید خانه و بچهدار شدن و اینها را ندارد. حرفش را میفهمم و بهاش حق میدهم.
شرایط تو برای ازدواج موقت چی بود؟
فرق میکند. اولی که اعتقادات مذهبی شدیدی داشت، حتی میگفت اگر بمیرم یک هشتم از ارثم به تو میرسد. 5 سکه مهرم کرده بود و کمک مالی خیلی خوبی به من میکرد.با این یکی، اول 6 ماهه صیغه شدیم و بعد 3 سال تمدیدش کردیم. این را هم یکی از آشناها معرفی کرده بود.
به نظر خودت اینکه ازدواج موقت ترویج شود خوب است؟
در کل خوب است. خصوصا برای زنهایی که جدا شدهاند و امکان ازدواج دائم ندارند. برای مردهایی که زن دارند و پسرهایی که مشکل ازدواج دارند هم یک راهحل موقتی است ولی باز هم خوب است.
برای دخترها چی؟ تو به دختر خودت اجازه میدهی ازدواج موقت کند؟
نه، اجازه نمیدهم. برای دخترها مناسب نیست. پسرها کلا به چشم خوبی به قضیه نگاه نمیکنند. دختری که ازدواج موقت کند همه چیزش را از دست میدهد. پسرها طوری نمیشوند اما هزار جور مشکل برای دخترها پیش میآید.
از اینکه دخترها رفاقت کنند و دوست پسر بگیرند بهتر نیست؟
رفاقت دختر و پسرهمیشه هم به معنی رابطه جنسی نیست. بعدا هم اگر دختر بخواهد ازدواج کند، توضیحش راحتتر است. اما دخترها برای اینکار مشکل دارند.
از اینکه ازدواج موقت کردهای پشیمان نیستی؟
نه. به نظرم چیزهایی که برایم داشته به مشکلاتش میارزد. کار حرام هم نمیکنم.